سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان زندگی

خـاک، عاشـقی می داند ،  گریه می کند ، رنج می کشد و صبر میکند سر به آسـتان مـرگ می گذارد ، بر شانه هایش می گرید اما نمی میرد خاک ، عاشقی صبور اســت بر برگهای پاییز بوسه میزند ،تقدیر جهان را عوض می کند ،جوانه ها را بیدار و درختها را خواب می کند اما خود ، هرگز نمی خوابد خاک عاشقی صبور است که سالها و سالها برای آسمان صبر می کند و من ، همانم که از خاک آمده ام چون خاک عاشقم و چون خاک ، روزی ، صبوری را هم خواهم آموخت .
نوشته شده در جمعه 89/3/7ساعت 10:0 عصر توسط فرهاد حقیقت نظرات ( ) |



Design by : Pichak